مهتاب شب های بی ماه

ساخت وبلاگ
دلم تنگ شد برای ...برای پیرمرد دل جوان میدان آمستردام ...با دانه های در دستشو ریش های ژولیده اشبا نگاه عجیبش از پشت ضخیم ترین عینکدلم برایش تنگ شد آن زمان که با افتخار میگفت من از آبادانممن در دلم میگفتم چه خوب که نماندی و نبودی و درد بی امان مردمانت ندیدیو او بی شک میگفت: اینجا هم برای ما خانه نشد!!! نوشته شده در یکشنبه ۱۴۰۳/۰۱/۱۹ساعت توسط مهتاب صورتی| مهتاب شب های بی ماه...
ما را در سایت مهتاب شب های بی ماه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9mahtabeshabhayebimahf بازدید : 18 تاريخ : چهارشنبه 22 فروردين 1403 ساعت: 5:18

و تو چقدر در ایران تنیده شده ای

آنقدر که ریشه دواندی

و آنقدر که ریشه هایت مثل من سست نیست

به شکوفه ها به باران برسان سلام ما را

نوشته شده در یکشنبه ۱۴۰۳/۰۱/۱۹ساعت توسط مهتاب صورتی|

مهتاب شب های بی ماه...
ما را در سایت مهتاب شب های بی ماه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9mahtabeshabhayebimahf بازدید : 18 تاريخ : چهارشنبه 22 فروردين 1403 ساعت: 5:18

آن زمان که من مهاجرت شده ام!!!

آن زمان که دور شدم

آن زمان

که تو هم نماندی

هر کداممان به یک گوشه دنیا پرت شده ایم

و دیگر به این فکر نمیکنیم دنیا جای بزرگی است ....

نوشته شده در یکشنبه ۱۴۰۳/۰۱/۱۹ساعت توسط مهتاب صورتی|

مهتاب شب های بی ماه...
ما را در سایت مهتاب شب های بی ماه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9mahtabeshabhayebimahf بازدید : 21 تاريخ : چهارشنبه 22 فروردين 1403 ساعت: 5:18

من تمام دوران را زندگی کرده امو تمام روزها راو تمام شبها رامن تمام زندگی خویش را باز دیدمو لبخند زدمباور کنامروز دوباره ایمان آوردم وقتی از پنجره باران زدهدوباره باز خیره بودم به پهنای اقیانوسباور کن ایمان آوردمو لبخند زدمتازه نام خدا را یاد گرفتمو حالا شاید عزیزتر شدممن بینهایت سپاسگزارم ... نوشته شده در سه شنبه ۱۴۰۲/۱۲/۲۲ساعت توسط مهتاب صورتی| مهتاب شب های بی ماه...
ما را در سایت مهتاب شب های بی ماه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9mahtabeshabhayebimahf بازدید : 61 تاريخ : پنجشنبه 2 فروردين 1403 ساعت: 21:03

عاشق نبودم من او عشق یادم داد

عاشق نبودم من او عشق یادم داد

عاشق نبودم من او عشق یادم داد

نوشته شده در پنجشنبه ۱۴۰۲/۱۲/۲۴ساعت توسط مهتاب صورتی|

مهتاب شب های بی ماه...
ما را در سایت مهتاب شب های بی ماه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9mahtabeshabhayebimahf بازدید : 62 تاريخ : پنجشنبه 2 فروردين 1403 ساعت: 21:03

زیباترین بهار را تجربه میکنمدلم رهایی میخواهددلم شادی میخواهدو دلم .... و دلم .... و دلم ....و این شبها شبیه شبهای دیگر نیستمن هستم و یک دنیا احساسو یک دنیا حسرتدلم برای لبخند هایش تنگ شده است و دیگری لبخند میزنددلم برای بوسه هایش تنگ شده است و دیگری بوسه میفرستد دنیا جای عجیبی استکاش در زمان درست در مکان درست باشم و باشیمگویی سالهاست که به این خیابان و شهر و این خانه عادت دارمانگار نور این چراغ را سالهاست که میشناسمانگار صدای ماشین ها برایم آشناست و صدای بوق کشتی های نزدیکو ساحل گرم نرگس زدهانگار تک تک آدمها را میشناسممن به این شهر به این آدمها خو کرده اماما تشنه امتشنه محبتم و فریب میخورم نوشته شده در سه شنبه ۱۴۰۲/۱۲/۲۹ساعت توسط مهتاب صورتی| مهتاب شب های بی ماه...
ما را در سایت مهتاب شب های بی ماه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9mahtabeshabhayebimahf بازدید : 66 تاريخ : پنجشنبه 2 فروردين 1403 ساعت: 21:03